نوع مقاله : نامه به سردبیر
چکیده
یادگیری مبتنی بر حل مساله یک روش یاددهی یادگیری دانشجومحور است که در صورت مشارکت دانشجویان منجر به یادگیری عمیقتر محتوای علوم پایه و علوم بالینی در یک زمینه، یادگیری و بهبود مهارتهایی مانند استدلال بالینی، کار گروهی، حل مسئله، تفکر نقادانه، یادگیری مادامالعمر، رهبری و مهارتهای ارتباطی و اجتماعی خواهد شد. از آنجا که اساس یادگیری مبتنی بر حل مساله، دانشجو می باشد لذا در جریان آموزش، استاد نقش غیرمستقیم بر عهده دارد که با نقش معمول اساتید متفاوت است و این امر در برخی موارد از اجرای یادگیری مبتنی بر حل مسئله منجر به بروز چالشهایی میگردد. در این مقاله، تلاش خواهد شد به وجوه مختلف انتظاراتی که از استاد به عنوان تسهیلگر در هنگام اجرای روش یادگیری مبتنی بر حل مسئله وجود دارد پرداخته شود.
یادگیری مبتنی بر حل مساله یک روش یاددهی یادگیری دانشجومحور است که در صورت مشارکت دانشجویان منجر به یادگیری عمیقتر محتوای علوم پایه و علوم بالینی در یک زمینه، یادگیری و بهبود مهارتهایی مانند استدلال بالینی، کار گروهی، حل مسئله، تفکر نقادانه، یادگیری مادامالعمر، رهبری و مهارتهای ارتباطی و اجتماعی خواهد شد. از آنجا که اساس یادگیری مبتنی بر حل مساله، دانشجو می باشد لذا در جریان آموزش، استاد نقش غیرمستقیم بر عهده دارد که با نقش معمول اساتید متفاوت است و این امر در برخی موارد از اجرای یادگیری مبتنی بر حل مسئله منجر به بروز چالشهایی میگردد. در این مقاله، تلاش خواهد شد به وجوه مختلف انتظاراتی که از استاد به عنوان تسهیلگر در هنگام اجرای روش یادگیری مبتنی بر حل مسئله وجود دارد پرداخته شود.
یادگیری مبتنی بر حل مساله
یادگیری مبتنی بر حل مساله
یادگیری مبتنی بر حل مساله
یادگیری مبتنی بر حل مساله
یادگیری مبتنی بر حل مساله
یادگیری مبتنی بر حل مساله
یادگیری مبتنی بر حل مساله
یادگیری مبتنی بر حل مساله
یادگیری مبتنی بر حل
کلیدواژهها