چکیده
مقدمه: یکی مهمترین کارکردهای دانشگاهها ارائه خدمات آموزشی و پژوهشی به جامعه است. بدیهی است، چنانچه دانشگاهها از اعتبارات مالی کافی برای تحقق اهداف خود برخوردار نباشند، در انجام وظایف خود با مشکل مواجه میشوند. بنابراین تامین اعتبارات مالی مکفی یکی از مهمترین چالشهای پیش روی دانشگاههاست. با گستردگی در انواع موسسات آموزش عالی و تدابیر عملیاتی که هر یک از این موسسات برای تامین منابع مالی خود به کار میگیرند، بررسی و اشراف بر زوایای مختلف این الگوها ضروری است.هدف از این پژوهش بازشناسایی و نقد الگوهای تامین و تخصیص مالی در آموزش عالی و به تبع آن ارائه پیشنهادهای تعدیلی آتی است.
روش کار: در این پژوهش مدلهای تامین و تخصیص مالی با روش "مرور نقادانه"[1] مورد بررسی و ارزشیابی کیفی قرار گرفتهاند.
یافتهها: بررسیها نشان میدهد که دانشمندان حوزههای آموزش، اقتصاد و مدیریت، سه مدل برای تامین و تخصیص مالی در آموزش عالی تعیین نمودهاند. این مدلها بر اساس تعامل[2] بین منابع تامین مالی و تاثیر سرمایه در سیستم آموزش عالی ترسیم شده است. از این سه مدل کلی با نامهای مدلهای بوروکراتیک، مبتنی بر بازار و دانشکدهای یاد شده است. هر یک از مدلها معایب و مزایایی دارند که مورد نقد قرار گرفته است.
نتیجهگیری: از آنجایی که رسیدن به اهداف آموزش عالی نیازمند منابع مالی کافی و پایدار است، لذا با نگاه تعدیلی و انتخاب بهترین مدل میتوان به افزایش منابع مالی در آموزش عالی کشور اهتمام ورزید و نه تنها افراد جامعه، بلکه دولت نیز از مزایای آن بهرهمند شود. همچنین با بررسی انواع روشهای پرداخت و تلفیق بهترین روش و مدل، میتوان شاهد تاثیر فوق العاده بر عملکرد سیستمهای آموزش عالی در ایران بود.
کلید واژه ها: آموزش عالی، تامین و تخصیص مالی، سرمایه گذاری
کلیدواژهها