چکیده
تفکر انتقادی یک جنبه مهم در آموزش متخصصان مراقبتهای سلامت شناخته شده است، اما به نظر می رسد در آموزش دندانپزشکی مورد غفلت واقع شده است. با توجه به فقدان پژوهشهای جامع در این زمینه در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، این مطالعه با هدف بررسی مهارتها و گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان دندانپزشکی این دانشگاه طراحی و اجرا شد.
روش کار:
در یک مطالعه مقطعی، تمامی دانشجویان علوم پایه و سال آخر دانشکده دندانپزشکی زاهدان در سال ۱۴۰۳ (تعداد ۲۱۴ نفر) به روش سرشماری مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها از طریق پرسشنامه استاندارد تفکر انتقادی کالیفرنیا به صورت حضوری و آنلاین جمعآوری شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS نسخه 24 و آزمونهای T مستقل، مجذور کای و ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. سطح معنیداری آزمونها ۰/۰۵ در نظر گرفته شد.
نتایج:
میانگین سنی دانشجویان 2/3 ±4/22 سال (دامنه ۱۸ تا ۳۲ سال) بود. میانگین کل نمره تفکر انتقادی 3/3 ±05/9 با دامنه ۳ تا ۲۰ بهدست آمد. بر اساس تقسیمبندی نمرات، ۹۳/۹٪ دانشجویان سطح تفکر انتقادی ضعیف داشتند. هرچند تفکر انتقادی در دانشجویان دختر، سالهای بالاتر و با معدل بالای ۱۷ نسبت به سایرین بیشتر بود، اما این اختلافات از نظر آماری معنیدار نبود(P=0.11 و P=0.8 و P=0.2).
نتیجهگیری:
نتایج این مطالعه حاکی از پایین بودن سطح تفکر انتقادی در میان دانشجویان دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان است و این ضعف ارتباط معناداری با جنسیت، مقطع تحصیلی یا معدل ندارد. این موضوع لزوم بازنگری در روشهای آموزشی و توجه ویژه به آموزش مهارتهای تفکر انتقادی و مفهومی را در برنامههای آموزشی نشان میدهد
کلیدواژهها